صدای تاریخ
جشن نوروز یا عید نوروز یا جشن فروردین یا جشن بهار یا بهار جشن : بزرگترین جشن ملی ایرانیان است که از نخستین روز فروردین ، ماه اول سال شمسی ، آغاز شود. جشن نوروز و مهرگان دو جشن بزرگ آریائیان بوده است ، ایرانیان قدیم (پیش از عهد ساسانی و به هنگام تدوین بخش اول اوستا) جشن نوروز را ظاهراً دراول بهار هر سال و آغاز برج حمل برپا می داشتند. در دوره ساسانیان موسم این جشن با گردش سال تغییر می کرد و در آغاز فروردین هر سال نبود، بلکه مانند عید اضحی و عید فطر، مسلمانان در فصول مختلف سال گردش می کرد. در نخستین سال تاریخ یزدگردی مبداء جلوس یزدگرد واپسین شاه ساسانی جشن نوروز مصادف بود با شانزدهم حزیران رومی (ماه ژوئن فرنگی ) و تقریباً در اوائل تابستان . از آن پس هر چهار سال یک روز این جشن عقب تر ماند و در حدود سال 392 ه" . ق. نوبت جشن نوروزی به اول حمل رسید و در سال 467 ه" . ق. نوروز به بیست وسوم برج حوت افتاد، یعنی 17 روز مانده به پایان زمستان . در این سال به فرمان سلطان جلال الدین ملک شاه سلجوقی ترتیب تقویم جلالی نهاده شد و بر اساس آن موقع جشن نوروزی در بهار هر سال مقارن تحویل آفتاب به برج حمل تثبیت شد و بدین منظور مقرر شد که هر چهار سال یک روز بر تعداد ایام سال بیفزایند و سال چهارم را 366 روز حساب کنند و پس از هر 28 سال - یعنی گذشتن هفت دوره چهارساله - چون دوره چهارساله هشتم فرارسد به جای آنکه به آخرین سال این دوره یک روز بیفزایند، این روزرا به نخستین سال دوره بعد یعنی دوره نهم اضافه کنند. بدین ترتیب سال جلالی نزدیکترین سال های جهان شد به سال شمسی حقیقی که 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و46 ثانیه است . پیدایش و تسمیه نوروز : ایرانیان باستان جشنی داشته اند به نام فروردگان [ فروردیان ] و آن ده روز طول می کشیده ، فروردگان که در پایان سال گرفته می شد ظاهراً در واقع روزهای عزاو ماتم بوده نه جشن و شادی ، چنانکه بیرونی راجع به همین روزهای آخر سال در نزد سغدیان گوید: در آخر ماه دوازدهم «خشوم » اهل سغد برای اموات قدیم خود گریه ونوحه سرائی کنند و چهره های خود را بخراشند و برای مردگان خوردنیها و آشامیدنیها گذارند. (آثار الباقیه ص 235). و ظاهراً به همین سبب جشن نوروز که پس از آن می آمد علاوه بر آنکه روز اول سال محسوب می شده روز شادی بزرگان بوده است (گاه شماری صص 73 - 77). فردوسی که بدون شک مواد شاهنامه خود را معالواسطه از خداینامک و دیگر کتب و رسایل پهلوی اتخاذ کرده ، اندر پادشاهی جمشید گوید: به فر کیانی یکی تخت ساخت /چه مایه بدو گوهر اندرنشاخت که چون خواستی دیو برداشتی /ز هامون به گردون برافراشتی چو خورشید تابان میان هوا/نشسته بر او شاه فرمانروا جهان انجمن شد برِ تخت اوی /فرومانده از فره بخت اوی به جمشید بر گوهر افشاندند/مر آن روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز فَرْوَدین /برآسوده از رنج تن دل ز کین بزرگان به شادی بیاراستند/می و جام و رامشگران خواستند چنین روز فرخ از آن روزگار/بمانده از آن خسروان یادگار. به نوشته برخی از مورخین بر پایه افسانه ها، سه هزار سال پیش در چنین روزی، جمشید از کاخ خود در جنوب دریاچه ارومیه (منطقه باستانی حسنلو) بیرون آمد و عمیقاً تحت تأثیر آفتاب درخشان، و خرمی و طراوت محیط قرار گرفت و آن روز را «نوروز»، روز صفا، پاک شدن زمین از بدیها و روز سپاسگزاری از خداوند بزرگ نامید و خواست که از آن پس، بدون وقفه، هر سال در این روز آیین ویژهای برگزار شود- آیینی که هنوز ادامه دارد و از گزند زمانه و هرگونه تحول سیاسی و اجتماعی مصون مانده است.کوروش بزرگ مؤسس امپراتوری ایران که از مادر، ماد و از پدر، پارس بود. نخستین حکمران ایرانی بود که به نوروز جنبه رسمی داد و در سال 534 پیش از میلاد دستورالعملی برای آن تدوین کرد که شامل ترفیع نظامیان، ابلاغ انتصابات تازه، سان دیدن از سربازان، عفو مجرمین پشیمان، ایجاد فضای سبزو پاکسازی محیط زیست- از منازل شخصی گرفته تا اماکن عمومی ـ بود. چهارسال پیش از آن ،کوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آنجا جشن گرفته بود و به این سبب برخی از مورخان، زمان اعلام رسمی و عمومی شدن نوروز به عنوان عید ملی را سال 538 قبل از میلاد نوشته اند. بابل در 29 اکتبر سال 539 پیش از میلاد به تصرف ایران درآمده بود. در دوران هخامنشیان، یازده روز اول فروردین (فرورتیشن/ Farvartishn ) ویژه انجام مراسم نوروز بود. شاه در نخستین روزسال نو روحانیون، بزرگان، مقامات دولتی و فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان و نمایندگان سرزمینهای دیگر را میپذیرفت و ضمن سپاسگزاری از عنایات خداوند، گزارش کارهای سال کهنه و برنامههای دولت برای سال نو و نظر خویش را بیان میکرد که نصبالعین قرار گیرد. این آیین تا همین اواخر با جزیی تفاوت رعایت میشد. شاه سپس پیشکشها را دریافت میکرد که نمونه آن در کندهکاریهای تخت جمشید دیده میشود. آنگاه مراسم سان و رژه برگزار میشد و افسرانی که قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفیع و پاداش میگرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفی میشدند. نوروز، مردم نخست به دیدن سالخوردگان خانواده، بیماران و از کارافتادگان میرفتند و ادای احترام میکردند (احترام و رعایت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در میان ایرانیان همواره نهایت اهمیت را داشته است). سپس عید دیدنی آغاز می شد. پیش از دید و بازدیدها، در لحظه تحویل سال هر فرد از خدا میخواست که در سال نو روان او را پاک و آرام نگهدارد. این مراسم پس از 25 قرن به همین صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل دیگر شده است. داریوش بزرگ که در گسترش آیینهای نوروزی در میان متصرفات غیرآرین امپراتوری ایران سعی بلیغ داشت در مراسم نوروز 515 پیش از میلاد (هفتسال پس از آغاز فرامانروایی اش) تصمیم خود را در زمینه ایجاد سنگ نبشته بیستون- حاوی آرزوها، اندرزها و شرح قلمرو ایران- اعلام کرد که مورخان با توجه به این سنگ نبشته گفتهاند که ایران تنها کشور جهان است که سند مالکیت دارد. بزرگترین آرزوی داریوش که در این کتیبه آمده، این است که خداوند ایران را از آفت دروغ و خشکسالی مصون سازد. () پس از تکمیل ساختمان عظیم و زیبای تخت جمشید (پارسه) در پارس و گشایش آن، آیین های رسمی نوروز، باشکوه بیمانندی در آنجا برگزارمی شد. مراسم نخستین نوروز در تخت جمشید دو هفته طول کشید. مردم عادی در تالار صدستون و سران ایالات و مقامات ترازاول در تالارهای دیگر این کاخ حضور مییافتند. کار ساختن تخت جمشید (که یونانیها پرسپولیس = شهر پارس خواندهاند) 51 سال طول کشید. داریوش اول تصمیم به ساختن آن، در محلی نه چندان دور از پاسارگاد گرفت، ولی پادشاه سوم بعد از او آن را گشود و به این ترتیب ایران دارای دو پایتخت شد: شوش پایتخت اداری و تخت جمشید پایتخت سیاسی.عنوان «تخت جمشید» را قرنها بعد، عوامالناس به آن دادند، حال آن که این کاخ با جمشید افسانهای ارتباطی نداشته است. از این کاخ که گویای تمدن و پیشرفت ایرانیان باستان است بر قلمروی میان سند، دانوب، مدیترانه و نیل فرمانروایی میشد. حسادت اسکندر مقدونی نسبت به این شکوه و عظمت، عامل عمده ویرانی این کاخ به دست او شد. افراد خاندان سلطنت و درباریان در هر کجای کشور که بودند پیش از فرا رسیدن نوروز خود را به تخت جمشید می رسانیدند و بهار را در آنجا بسر می بردند. داریوش دوم به مناسبت نوروز، در سال 416 پیش از میلاد سکه زرین ویژهای ضرب کرد که یک طرف آن شکل سربازی را در حال تیراندازی با کمان نشان میدهد. ضرب سکه زر و سیم یک قرن پیش از آن توسط داریوش اول آغاز شده بود. سکههای داریوش اول به «داریک» یا «دریک» موسومند. باید توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان عیدی از زمان هرمز دوم - شاه ساسانی در سال 304 میلادی آغاز شده است. مِهستان (مه/ Meh: بزرگ)، پارلمان ایران در عهد اشکانیان نخستین جلسه خود را در نوروز سال 173 پیش از میلاد با حضور مِهرداد اول- شاه وقت ـ برگزار کرد و اولین مصوبه آن انتخابی کردن شاه بود. عزل شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت، البته طی شرایطی از جمله خیانت به کشور، ابراز ضعف و نیز جنون، بیماری سخت و از کار افتادگی. ایران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان که جلسه مشترک آنها را «مِهستان» میخواندند. در سال 52 میلادی، مِهستان که از نحوست 13 فروردین میترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز 15 فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشکانی به شاهی برگزید که از همه آنان کوچکتر بود و استدلال کرد که «مصلحت » انتخاب بلاش را ایجاب میکرد. شاه قبلی در ایام نوروز مرده بود.نحسی رقم 13 از یونانیان است که با اسکندر وارد ایران شده است. نوروز ایرانی بر حسب سال مصادف است با یکی از این سه روز در تقویم میلادی: 20، 21 و یا 22 مارس (مارچ). در مارس 44 پیش از میلاد، ایران خود را برای دفاع در برابر حمله احتمالی «سزار» آماده میکرد که خبر رسید سزار 15 مارس( هفت روز پیش از نوروز ) در سنای روم ترور شده است و شاه جریان را به اطلاع رجال کشور رسانید که ایام عید را در دلواپسی بسر برده بودند. سپهبد سورنا فرمانده کل ارتش ایران 9 سال پیش از آن (سال 53 پیش از میلاد) در «حران» ارتش روم را در هم شکسته بود. در این جنگ، کراسوس کنسول روم و فرمانده این ارتش کشته شده بود و سزار تصمیم به انتقامگیری داشت. اردشیر پاپکان- که در سال 226 میلادی سلسله ساسانیان را تأسیس کرده بود چهار سال بعد از دولت روم که در جنگ از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز ایرانی را به رسمیت بشناسد و سنای روم نیز آن را پذیرفت و از آن پس نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.در طول حکومت ساسانیان اهمیت نوروز افزایش یافت. نه تنها یک عید ملی بود بلکه ایام تمیز کردن محیط زیست، پوشیدن لباس نو، تمیز کردن بدن، استغفار از گناهان، دلجویی از پیران، تجدید دوستیها، استحکام خانواده، و بیرون کردن افکار بد و پلیدیها از روح و روان به شمار میآمد. در این عهد، تشریفات نوروزی مفصل شد، از جمله روشن کردن آتش روی بامها در شب نوروز به منظور سوزاندن پلیدیها که اینک این رسم به روشن کردن شمع سر سفره هفتسین تبدیل شده است. ساسانیان معتقد بودند که هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان یک روز ملی، برقراری عدالت، نظم، برادری، انساندوستی وپاکدامنی بوده و باید تحقق یابد. منابع: 1. مجملالتواریخ و القصص، از مؤلفی ناشناخته، به کوشش ملک الشعرا بهار، ص360. 2. ابن اسفندیار کاتب، ص224. 3. سدیدالدین محمد عوفی، جوامع الحکایات، چاپ افست، ص 33. 4. لسترنج، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، ص 85. 5. التنبیه و الاشراف، ص 406، همو، مروج الذهب، ج2، ص 700.